کانونهای شورشی پیام آوران آزادی- قسمت چهاردهم
Jan 23, 2021 ·
23m 57s
Sign up for free
Listen to this episode and many more. Enjoy the best podcasts on Spreaker!
Download and listen anywhere
Download your favorite episodes and enjoy them, wherever you are! Sign up or log in now to access offline listening.
Description
برای رسیدن به آزادی چه باید کرد؟
--------------------
در هفته گذشته سفری داشتیم به آمریکای مرکزی یعنی کشور کوبا و تاریخچه کانونهای شورشی را از محل تولدش بررسی کردیم و با یادی از انقلابی شهید چه گوارا که این تئوری را عرضه کرده بود با این تئوری آشنا شدیم و پیروزی و شکست هایش را هم بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که در اصول میشود از کانونهای شورشی چه گوارا استفاده کرد اما در جزئیات که ما به آن تاکتیک میگوئیم باید این نظریه و این راهحل آزادی را قواره میهنمان بکنیم.
در این قسمت میخواهیم آنچه ما از کانون شورشی در ایران میگوئیم چه ویژگیهایی دارد؟
اولین سؤال این است که کدام کانون شورشی منطبق با شرایط میهنمان است و یا کانون شورشی که ما از آن صحبت میکنیم چه ویژگیهای خاصی باید متناسب با شرایط کشورمان داشته باشه؟
بابک رهنورد:
اول بگویم که ما وقتی از کانونهای شورشی در ایران صحبت میکنیم، واضح است که کانونهای شورشی در کشور خودمان هم ریشههای عمیقی دارد و متکی است بر ۴دهه جنگ عنصر پیشتاز، جنگهایی که بهصورتهای گوناگون انجام شده، از جنگ چریک شهری، تا مقاومت در جنگل، تا جنگ در مناطق روستایی در دستههای پارتیزانی و تا جنگ جبههیی یعنی مثل یک ارتش منظم در قالب گردانها و تیپها و لشگرهای ارتش آزادیبخش و هر کدام از اینها انبوهی تجربه گرانبها دارد که به ما خیلی کمک میکند.
ما برای تشکیل کانون شورشی باید ببینیم بر روی چه طبقهای باید سرمایهگذاری کنیم یعنی باید دید نوک ستم دیکتاتوری بر روی کدام قشر اجتماعی است مثلا در یک کشوری مثل همان کوبای زمان چه گوارا دهقان ها تحت ستم دیکتاتور کوبا بودند و زیر ستم بیشتری قرار داشتند در نتیجه روستا برای تشکیل کانون شورشی محل خوبی بود، یا فرض کنید در انقلاب روسیه کارگران روسیه بودند که زیر فشار بیشتری بودند لذا انقلابیون آن زمان اساس جذب نیرو و پایگاه خودشان را روی آن طبقه میگذاشتند.
اما این موضوع در میهن ما فرق دارد، یکی از فرق هایی که خاص میهن ماست.
مثلا در ایران بنا به گفته خود آدمهای رژیم مثل قالیباف که الآن رئیس مجلس رژیم است گفت در ایران، ما یعنی رژیمیها یک اقلیت ۴درصدی هستند یعنی اگر به حرف همین پاسدار که تازه خیلی هم زیاد گفته استناد کنیم از هر ۱۰۰ ایرانی ۴نفرهوادار رژیم هستند یعنی ما در ایران ۸۳ میلیونی با همین آمار که این آدم رژیم داده فقط سه میلیون و ۳۲۰هزار نفر داریم که هوادار رژیم هستند.
اینها گرچه طبقه حاکمه هستند اما در واقع اصل و نسب اجتماعی ندارند یعنی مثل مثلا سرمایه دارهای محلی کوبا یا سرمایهداران روسیه تزاری نیستند که یک پایگاه اجتماعی مشخصی داشته باشند.
این نزدیک ۳و نیم میلیون نفر فقط یک نقطه مشترک با هم دارند و آن هم این است که همگی حقوق بگیر و در واقع مزدور رژیم هستند حالا یا سپاهی هستند، بسجیاند یا اطلاعاتی. یعنی عامل نانخور رژیم هستند یعنی نخ وصل آنها به رژیم پول و قدرت و امکانات است ولاغیر.
و بقیه مردم ایران از این رژیم متنفرند و باید تأکید کنیم که عامل نیروی انسانی است که در هر جنگی تعیینکننده است. تودههای عظیم مردم، ارتش بیکاران و گرسنگان، تودههایی که چیزی برای از دست دادن ندارند و عطشی سوزان، انگیزهیی بسیار نیرومند و آمادگی برای نابودی این غارتگران دارند.
پس در ایران همه جا در هر قشری میتوان کانون شورشی برپا کرد از دانشجو، دانشآموز، کارگران، کشاورزان، متخصصانی که به علل بهاصطلاح ایدئولوژیک و در واقع همنظر نبودن با رژیم و نظریاتش امکان اشتغال عادی ندارند، استادان دانشگاه، روشنفکران، کارمندانی که الگوی زندگی آخوندی را قبول ندارند و بازاریان ملی و هر کسی که با دم و دستگاه آخوندی پاسداری موافق نیست و به همین علت دچار محرومیتهای اجتماعی و شغلی است همه و همه در صف مخالفان رژیم قرار دارند و مثل یک کشور اشغالی که اکثریت مردمش بجز مزدوران دشمن، خواهان سرنگونی حاکمیت هستند، این اکثریت ۸۰میلیونی هم همینطور. یک اکثریت نزدیک به ۸۰میلیون که رژیم تلاش میکند با یک جماعت مسلح چند شاخه بدنام پاسداری اطلاعاتی انتظامی بسیجی و با قساوت و جلادمنشی آنها را کنترل کند، کاری که در قیامهای اخیر دیدیم چقدر شکننده است.
این یک ویژگی منحصر بفرد است که مخصوص کشور ماست.
موضوع بعدی میزان تنفر مردم ایران از این رژیم است که بلا تردید میشود گفت منفورترین کلمه برای هر ایرانیه
این رو میشود از قیامهای آتشین مردم ما فهمید مخصوصاً قیام کبیرآبان که مردم قهرمان ما با جانفشانی چگونه ۲۰۰شهر رو تسخیر کردند و مراکز رژیم رو آتش زدند.
پس بینید برای کانون شورشی دو عنصر کیفی که لازمه آن است و از قضا از همه چیز مهمتر است، حل است یکی نیروهایی که میشود به آنها اتکا کرد و دوم هم میزان نفرت عمومی.
حالا سؤال این است که اگر آنطور که گفتید این میزان نفرت ا ز رژیم هست و اکثریت مردم هم ضد رژیم هستند خب دیگر کانون شورشی میخواهد چکار کند؟ بهنظر میرسد که همه چیز مهیاست
یعنی بهنظر میرسد که یک جرقه کافیه؟
... ... ... ... ... .
--------------------
در هفته گذشته سفری داشتیم به آمریکای مرکزی یعنی کشور کوبا و تاریخچه کانونهای شورشی را از محل تولدش بررسی کردیم و با یادی از انقلابی شهید چه گوارا که این تئوری را عرضه کرده بود با این تئوری آشنا شدیم و پیروزی و شکست هایش را هم بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که در اصول میشود از کانونهای شورشی چه گوارا استفاده کرد اما در جزئیات که ما به آن تاکتیک میگوئیم باید این نظریه و این راهحل آزادی را قواره میهنمان بکنیم.
در این قسمت میخواهیم آنچه ما از کانون شورشی در ایران میگوئیم چه ویژگیهایی دارد؟
اولین سؤال این است که کدام کانون شورشی منطبق با شرایط میهنمان است و یا کانون شورشی که ما از آن صحبت میکنیم چه ویژگیهای خاصی باید متناسب با شرایط کشورمان داشته باشه؟
بابک رهنورد:
اول بگویم که ما وقتی از کانونهای شورشی در ایران صحبت میکنیم، واضح است که کانونهای شورشی در کشور خودمان هم ریشههای عمیقی دارد و متکی است بر ۴دهه جنگ عنصر پیشتاز، جنگهایی که بهصورتهای گوناگون انجام شده، از جنگ چریک شهری، تا مقاومت در جنگل، تا جنگ در مناطق روستایی در دستههای پارتیزانی و تا جنگ جبههیی یعنی مثل یک ارتش منظم در قالب گردانها و تیپها و لشگرهای ارتش آزادیبخش و هر کدام از اینها انبوهی تجربه گرانبها دارد که به ما خیلی کمک میکند.
ما برای تشکیل کانون شورشی باید ببینیم بر روی چه طبقهای باید سرمایهگذاری کنیم یعنی باید دید نوک ستم دیکتاتوری بر روی کدام قشر اجتماعی است مثلا در یک کشوری مثل همان کوبای زمان چه گوارا دهقان ها تحت ستم دیکتاتور کوبا بودند و زیر ستم بیشتری قرار داشتند در نتیجه روستا برای تشکیل کانون شورشی محل خوبی بود، یا فرض کنید در انقلاب روسیه کارگران روسیه بودند که زیر فشار بیشتری بودند لذا انقلابیون آن زمان اساس جذب نیرو و پایگاه خودشان را روی آن طبقه میگذاشتند.
اما این موضوع در میهن ما فرق دارد، یکی از فرق هایی که خاص میهن ماست.
مثلا در ایران بنا به گفته خود آدمهای رژیم مثل قالیباف که الآن رئیس مجلس رژیم است گفت در ایران، ما یعنی رژیمیها یک اقلیت ۴درصدی هستند یعنی اگر به حرف همین پاسدار که تازه خیلی هم زیاد گفته استناد کنیم از هر ۱۰۰ ایرانی ۴نفرهوادار رژیم هستند یعنی ما در ایران ۸۳ میلیونی با همین آمار که این آدم رژیم داده فقط سه میلیون و ۳۲۰هزار نفر داریم که هوادار رژیم هستند.
اینها گرچه طبقه حاکمه هستند اما در واقع اصل و نسب اجتماعی ندارند یعنی مثل مثلا سرمایه دارهای محلی کوبا یا سرمایهداران روسیه تزاری نیستند که یک پایگاه اجتماعی مشخصی داشته باشند.
این نزدیک ۳و نیم میلیون نفر فقط یک نقطه مشترک با هم دارند و آن هم این است که همگی حقوق بگیر و در واقع مزدور رژیم هستند حالا یا سپاهی هستند، بسجیاند یا اطلاعاتی. یعنی عامل نانخور رژیم هستند یعنی نخ وصل آنها به رژیم پول و قدرت و امکانات است ولاغیر.
و بقیه مردم ایران از این رژیم متنفرند و باید تأکید کنیم که عامل نیروی انسانی است که در هر جنگی تعیینکننده است. تودههای عظیم مردم، ارتش بیکاران و گرسنگان، تودههایی که چیزی برای از دست دادن ندارند و عطشی سوزان، انگیزهیی بسیار نیرومند و آمادگی برای نابودی این غارتگران دارند.
پس در ایران همه جا در هر قشری میتوان کانون شورشی برپا کرد از دانشجو، دانشآموز، کارگران، کشاورزان، متخصصانی که به علل بهاصطلاح ایدئولوژیک و در واقع همنظر نبودن با رژیم و نظریاتش امکان اشتغال عادی ندارند، استادان دانشگاه، روشنفکران، کارمندانی که الگوی زندگی آخوندی را قبول ندارند و بازاریان ملی و هر کسی که با دم و دستگاه آخوندی پاسداری موافق نیست و به همین علت دچار محرومیتهای اجتماعی و شغلی است همه و همه در صف مخالفان رژیم قرار دارند و مثل یک کشور اشغالی که اکثریت مردمش بجز مزدوران دشمن، خواهان سرنگونی حاکمیت هستند، این اکثریت ۸۰میلیونی هم همینطور. یک اکثریت نزدیک به ۸۰میلیون که رژیم تلاش میکند با یک جماعت مسلح چند شاخه بدنام پاسداری اطلاعاتی انتظامی بسیجی و با قساوت و جلادمنشی آنها را کنترل کند، کاری که در قیامهای اخیر دیدیم چقدر شکننده است.
این یک ویژگی منحصر بفرد است که مخصوص کشور ماست.
موضوع بعدی میزان تنفر مردم ایران از این رژیم است که بلا تردید میشود گفت منفورترین کلمه برای هر ایرانیه
این رو میشود از قیامهای آتشین مردم ما فهمید مخصوصاً قیام کبیرآبان که مردم قهرمان ما با جانفشانی چگونه ۲۰۰شهر رو تسخیر کردند و مراکز رژیم رو آتش زدند.
پس بینید برای کانون شورشی دو عنصر کیفی که لازمه آن است و از قضا از همه چیز مهمتر است، حل است یکی نیروهایی که میشود به آنها اتکا کرد و دوم هم میزان نفرت عمومی.
حالا سؤال این است که اگر آنطور که گفتید این میزان نفرت ا ز رژیم هست و اکثریت مردم هم ضد رژیم هستند خب دیگر کانون شورشی میخواهد چکار کند؟ بهنظر میرسد که همه چیز مهیاست
یعنی بهنظر میرسد که یک جرقه کافیه؟
... ... ... ... ... .
Information
Author | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Organization | Radio Mojahed - رادیو مجاهد |
Website | - |
Tags |
Copyright 2024 - Spreaker Inc. an iHeartMedia Company