Settings
Light Theme
Dark Theme

داستانهای مقاومت- داستان هفته- ارتشی از پروانه ها

داستانهای مقاومت- داستان هفته- ارتشی از پروانه ها
Dec 14, 2019 · 20m 5s
کتابخانه دانشگاه خلوت بود. نگاه کورش ردیف کتابها را دنبال می‌کرد، در یکی از قفسه‌ها، عکسهای روی جلد چند کتاب توجه کورش را جلب کرد:
چهره با صلابت مردی در لباس نظامی با علائم و نشانهای روی کلاه و سینه که نوشته بود: «قیام کلنل محمدتقی‌خان پسیان»..... کورش قد کشید تا اسم کتاب را بخواند، یکدفعه صدای آشنایی بگوشش خورد:
..... این دوست عزیز ما هم که اینجاست!
کورش برگشت. همان پیرمرد مهربان بود. پیرمرد پرسید:
این روزها اینجا خیلی شلوغه! خبر که دارید؟ آره! از صبح همینجا بودم. امروز هم دانشجوها تظاهرات کردند؟ صبح یک کمی شلوغ شد.........
هنوز پیرمرد جواب کورش را نداده بود که صدای رگبار گلوله از خیابان شنیده شد چند نفر که در کتابفروشی بودند بیرون دویدند. در پیاده رو صدای یه جوان بلند شد. دوباره به دانشجوها حمله کردند!
کورش گفت: دوباره دارند می‌روند داخل دانشگاه. چقدر باتون به‌دست!
پیرمرد پشت سر کورش از کتابخانه بیرون آمد........ همان زمان چند گلوله گاز اشک ‌آور وسط دانشجوها انداختن و دود و گاز پخش شد بعد هم صدای چند رگبار در خیابان پیچید......
Information
Author Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Website -
Tags

Looks like you don't have any active episode

Browse Spreaker Catalogue to discover great new content

Current

Looks like you don't have any episodes in your queue

Browse Spreaker Catalogue to discover great new content

Next Up

Episode Cover Episode Cover

It's so quiet here...

Time to discover new episodes!

Discover
Your Library
Search