Settings
Light Theme
Dark Theme

کانونهای شورشی پیام آوران آزادی- قسمت سیزدهم

کانونهای شورشی پیام آوران آزادی- قسمت سیزدهم
Jan 7, 2021 · 22m 2s
«برای رسیدن به آزادی چه باید کرد؟»
در هفته گذشته ورود تمام عیار به مبارزه تمرکز داشتیم و در بحثها فهمیدیم که تمام عیار بودن درمبارزه،‌ دستاورد انقلابیون کشورمان بوده و بخش مهمی از پاسخ به سوال برای آزادی ایران چه باید کرد هم، همین تمام عیار بودن درمبارزه هست؟
دربحث تمام عیار فهمیدیم که مرز مشخصی بین زندگی ومبارزه وجود دارد و مبارزه با زندگی به معنی روزمره گی و پذیرفتن هر جبری همخوانی ندارد، فهمیدیم که اختلاط زندگی و مبارزه ته خط بنفع دیکتاتوریه.
بعد ازاین توضیحات به این رسیدیم که روی حرف آن گروه و سازمانی میشود در سرنگونی رژیم حساب کرد که تمام عیار میجنگند و سالهاست که از زندگی عادی دست کشیدند و بقول معروف دربدر و شهربه شهر دنبال آزادی مردم هستند و ما هم باید برای مبارزه، خودمان را به آنها گره بزنیم و الان با یک نگاه به تاریخ ۴۰ساله حکومت آخوندها میبینیم که این سازمان مجاهدین بود که تمام عیار درمبارزه بوده و باید به آنها وصل شد و دید چه راهی برای پیشبرد مبارزه به ما رهنمود میدهند به این ترتیب به کانون شورشی رسیدیم.
اما میخواستم که در سوال اول بپرسم که آیا این کانون شورشی جای دیگری تجربه شده یا نه؟
بله، سوال خوبیه، خوبه که به پیشینه این داستان اشاره کنیم چون ما درهمین سلسله بحثها گفتیم که یک انقلابی باید تاریخ بخونه وببینیم که تجارب سایرین و حتی تجربه نسلهای قدیمی کشور خودمون در راه بدست آوردن آزادی چی بوده؟
چون ما انسانها فارغ از رنگ پوست و نژاد و قوم و طایفه دریک چیز مشترک هستیم، همه انسانها میخواهند که آزاد زندگی کنند و خودشان برای زندگی خود و میهن شان تصمیم بگیرند و نه بیگانگان یا دیکتاتورها،‌ برای همین باید به پیشینه همه مبارزات انقلابی نگاه کرد، نقطه قوتها را بکار بست و نقطه ضعفها را برطرف کرد.
بله تئوری کانون شورشی یعنی فکر و نظریه کانون شورشی ابتدا توسط انقلابی بزرگ قرن بیستم ارنستو چه گوارا مطرح شد.
این پزشک جوان آرژانتینی با اینکه خودش دریک خانواده مرفه بدنیا آمده بود و دررشته پزشکی تحصیل میکرد اما ترجیح داد که زندگی راحت خانوادگی و حرفه پردرآمد و پرآوازه پزشکی را رها کند و مثل ما دنبال پاسخ این سوال برود که
چطور میشود انسانها راآزاد کرد؟
داستان زندگی این انقلابی بسیار آموزنده است و پیشنهاد میکنم که حتما اون رو بخونید چون درسهای زیادی دراون هست اما من بدلیل وقت ازاونها میگذرم.
او جذب یک گروه انقلابی که برای آزادی کوبا میجنگیدند شد وهمراه آنها به خاک کوبا آمد تا دیکتاتور آنزمان کوبا را سرنگون کنند این موضوع مربوط به دهه ۵۰ قرن بیستمه
آنها نیروی کمی داشتند همین ممکن بود که حتی خود انقلابیون رو بفکر واداره که با این نیروی کم چطور میخواهند حریف ارتش آماده و مسلح دیکتاتور کوبا، باتیستا بشوند اینجا بود که چگوارا با ارائه تئوری کانون شورشی عزم همه رو جزم کرد و به همه تردیدها پایان داد او در تعریف کانون شورشی گفت :
اگر زمینه‌ی انقلاب درکشوری آماده باشد و تودههای مردم حاکمیت را نخواهند، تعدادی عنصر از جان گذشته که او نام کانون‌های شورشی را برآن مینهاد، برای سرنگون کردن دیکتاتوری کافی است
و سه اصل برای این کانون شورشی بیان کرد
۱-یک نیروی نامنظم با همه کوچکی‌اش می‌تواند در یک نبرد نابرابر، بر ارتشی منظم پیروز شود.
۲-ما نباید به انتظار پیش آمدن موقعیت انقلابی بنشینیم، چنین موقعیتی را خود می‌توانیم به‌وسیله یک «کانون انقلابی» پدید آوریم.
۳- یک «کانون شورشی کوچک» (متشکل از تعداد کمی رزمنده که بر نظم موجود شورش کرده‌اند) می‌تواند به‌عنوان یک «موتور کوچک» «موتور بزرگ» یعنی «جامعه» را به حرکت در بیاورد
Information
Author Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Website -
Tags

Looks like you don't have any active episode

Browse Spreaker Catalogue to discover great new content

Current

Looks like you don't have any episodes in your queue

Browse Spreaker Catalogue to discover great new content

Next Up

Episode Cover Episode Cover

It's so quiet here...

Time to discover new episodes!

Discover
Your Library
Search