Settings
Light Theme
Dark Theme

سمفونی مقاومت - قسمت ۴

سمفونی مقاومت - قسمت ۴
Apr 19, 2020 · 27m 32s
سمفونی مقاومت – سیری در ترانه سرودهای مجاهدین خلق ایران– قسمت چهارم
باسلام و هزاران درود برجوانان آگاه و مبارز- نسل قیام - کانون های شورشی و شوراهای مردمی.
یاران و شنوندگان عزیز با برنامه دیگری از رادیو مجاهد با شما هستیم.
این برنامه به معرفی کتاب سمفونی مقاومت می پردازد که نوشته مجاهد صدیق محمد سیدی کاشانی از زندانیان سیاسی زمان شاه است .
این کتاب مروری است بر تاریخچه شکل گیری سرودهای سازمان مجاهدین خلق ایران .
و با سرودهایی که از بطن مبارزه و نبرد نيروي پيشتاز در ایران زمين متولد شده و حماسههاي مقاومت و ایستادگی سرفرازانه در زندانها و شكنجهگاه هاي شاه و شيخ را نوید می دهد آشنا می شوید .
اکنون به قسمت چهارم این برنامه توجه کنید.
برای گوش کردن به قسمتهای قبلی برنامه به سایت رادیو مجاهد مراجعه کنید .
پايداري 14 ساله دراشرف وليبرتي
درسال‌هاي پايداري14 ساله دراشرف وليبرتي درشرايط محاصره وزيرحملات سنگين مزدوران ولايت فقيه خلق آثارموسيقي نه تنها محدود نشد بلكه تكامل يافت. درسال‌هاي اوليه شكل‌گيري اشرف، جشن‌ها ساده و محدود همراه با چند نوازنده سازهاي سنتي ايران بود، اما با گسترش اين شهر و بخصوص حضورگسترده زنان و مديريت آن‌ها فعاليت هنري نيزگسترده شد. آن‌ها به فراگيري و ترويج موسيقي اصيل و مدرن توجه خاص داشتند. به طوري‌كه نيمي از اركستر بزرگ اشرف را زنان تشكيل مي‌دادند.
دراين دوره‌ كار ساختن ترانه‌ها و سرودها به صورت چشمگيري‌گسترش يافت. به طوري‌كه ترانه‌ها و سرودها ساخته شده كه در اين دوره ساخته شد بيش از770 قطعه است.
ترانه « پيكر بي‌شكست »‌كه پس از حملات خون‌بار مزدوران عراقي خامنه‌اي در6 و7 مرداد 88 به اشرف صورت‌گرفت و ترانه « روزحساب » كه پس از موشكباران ليبرتي در7 آبان 94 و بر روي خرابه‌هاي ناشي ازآن اجرا شد، ازجمله آثار هنري اين دوران است .
ترانه روز حساب
كاميار ايزدپناه سازنده شمار زيادي از آهنگ‌ها در اين دوره بوده و رهبري اركستر اجرا كننده اين آثار را برعهده داشته، درباره شرايط ساختن يكي از اين ترانه‌ها توضيح مي‌دهد «
در روز 19 فروردين سال90 نزديكي‌هاي ظهر بود تقريبا صداي گلوله‌ها و خمپاره و شليك تانك‌ها يك مقدار فروكش‌كرده بود. من در حالي‌كه لباسم سرتاسر آغشته به خون بود. برگشتم به قسمت خودمان‌كه ببينم سايرين درچه حالي هستند. وقتي رسيدم ديدم روزبه و بقيه بچه‌هاي دست اندركار شعر و موزيك از قبل آنجا رسيده بودند و مشغول طراحي ساختن ترانه‌هايي براي بيان اين صحنه‌هاي حماسي بودند‌آن‌ها وقتي مرا با آن لباس خونين ديدند، نگران شدند وگفتند چه شده گلوله خوردي؟ زخمي شدي؟ گفتم نه اين خون بهروز ثابت است‌ كه روي لباس‌هايم مانده. بهروز يكي از خواننده‌هاي خيلي‌ محبوب اشرف و ارتش آزادي‌بخش بود كه درآن صحنه براثر شليك نارنجك مزدوران كه درنزديكش منفجرشد به شدت زخمي شد. به اتفاق چند نفراو را منتقل كرديم به بيمارستان. گفتم اين خون بهروز است و همه با هم مصمم و جنگنده شروع‌ كرديم به كار. توي همين حال و هوا بوديم‌كه در همان دقايق نخست اولين ترانه خلق شد : مي‌دهم بهاي آزادي‌ اي‌گلوله‌ها بگيريدم و شروع كرديم به كار.
تقريبا بعد از يك ساعتي كه گذشت خبرشهادت بهروز رسيد. چند لحظه‌اي در حالي كه بغض‌گلويمان را فشرده بود. به هم نگاه كرديم. درآن نگاه‌ها به همديگرگفتيم كه جاي ايستادن نيست به ساختن ادامه داديم . اتفاقا يكي از كارهايي كه در همان روز بچه‌ها درست كردندترانه‌اي بود به ياد بهروز. به نام شيرگيلان كه با اين كلمات شروع مي‌شود: چقدرجنگل خوسي ...
مثال ديگري ازشرايط توليد سرودهاي مجاهدين درسال‌هاي پايداري اشرف و ليبرتي را روزبه عمادزاده ازسازندگان شماري ازهمين ترانه‌ها توضيح مي‌دهدكه « 6 و7 مرداد 88 دراشرف ما دركارضبط برنامه‌اي به مناسبت قتل‌عام 67 بوديم. وسط ضبط متوجه شديم‌كه حمله شده . درآن شرايط همه دست اندركاران خيلي تب وتاب داشتندكه اين ضبط سريع‌تربه پايان برسد تا بتوانند به صحنه جنگ بروند. روي پاي خودشان بند نبودند، چون قراربود حتما برنامه ضبط تمام شود. من به دليل اينكه درآن موقع پايم اززانوپيچ خورده بود وعصا داشتم نمي‌توانستم بروم. نشستيم‌گفتيم كه چكاركنيم‌كه اين صدا وپيام ايستادگي وپايداري را برسانيم. صحنه‌هاي جنگ را ازسيماي آزادي مي‌ديدم. يك جنگ جدي وتمام عياربود .
اولين صحنه‌اي‌كه ازشهدا ديدم. صحنه مجاهدشهيد حميد زماني بود. خيلي تكان خوردم. لحظه‌اش هنوزيادم هست ساعتي بعدكم‌كم جمع شديم، يكي ازبچه‌ها اين شعرايرج جنتي عطايي را زمزمه مي‌كرد: كه هرچه تبرزدي به من زخم نشد جوانه شد . اين بيت باآن صحنه‌ها ودرگير‌يها وآن چيزي‌كه درصحنه به طورواقعي داشت رقم مي‌خورد، همخواني داشت . تبر، تيرو بي‌سپربودن . درواقع يك پديده جديد بود. با دست خالي ايستادن دربرابرچوب وچماق وتيروتبر، همان مصرح پرورانده شده تضمين شد درترانه‌اي به اسم پيكربي شكست .
بعدها وقتي كه شعررا ديدم واقعاكامل بود، هيچ‌كمبودي نداشت. كامل، رسا، واقعا زيبا وبه جا، آهنگش را درزمان كوتاهي ساختيم واين ترانه آن حماسه شد .
مبارزه یک فن است و قوانین خود را نیاز دارد. شعر و سرود و ترانه مقاومت هم وجهی از مبارزه و قیام است خصوصا اگر بتوان در خود صحنه ایی که حملات و تهاجمات و اعتراضات اتفاق افتاده ترانه یا سرود یا هر اثر دیگری را بازتاب و خلق نمود که بیننده یا شنونده خود را در فضا احساس نموده و تاثیر گذارتر عمل نمود در واقع اینگونه اثری مستند و انگیزاننده خلق می شود که خشم و کین انقلابی را با آمیخته ای از احساس و عواطف و شور و شعف انقلابی توام با تحسین و برانگیختگی را به بیننده یا شنونده منتقل می کند که اثری می شود ماندگار در تاریخ انقلاب و مبارزه آن زمان یک خلق در زنجیر.
با تاسف بسیار که خیلی از این صحنه ها بدلیل قابل دسترس نبودن و یا در صحنه نبودن نمی شود بازسازی در صحنه نمود مثل قتل عام های 67 که جهان خبردار نشد چه برسر 30 هزار شهید آمد و چگونه در فرصتی کوتاه این تعداد باور نکردنی از جوانان ایران سربدار شدن که یک نسل کشی بحساب می آید. یا شکنجه هایی که در زندانها صورت می گیرد.
چشمه سار ايده‌هاي ما
درفرداي موشكباران ليبرتي در7 آبان 94 كه درآن 24 مجاهدخلق به شهادت رسيدند. موزيسين‌هاي ارتش‌آزاديبخش دركنارتلي ازمخروبه‌هاي به جا مانده از اين حمله وحشيانه حاضرشدند. سازهاي خود ‌را از ميان‌خرابه‌ها برداشتند و ترانه تازه‌اي را اجرا كردندكه در همان ساعت‌هاي پر اضطراب و نفس‌گيرخلق شده بود. فيلم اجراي اين ترانه بسياري را در جامعه ما و در سايركشورها تكان داد. شعروملودي آن ترانه، نواي سازهايش وخطوط‌چهره و نگاه‌هاي ‌خوانندگان و نوازندگانش، همه لحظه مهمي در تاريخ مقاومت را ثبت مي‌كرد: لحظه فرود آمدن موشك‌ها و لحظه عزم استوار مجاهدين براي پايداري و پيشروي به سوي آزادي .
اين ترانه، از اين شانس برخوردار بودكه درست درگير و دار پس از يك حمله سنگين در برابر دوربين ثبت شود، اما بي شمار لحظه ديگر با همين خصوصيت در تاريخ مقاومت ما خلق شده، بدون آن كه در يك عكس يا فيلم ثبت شود و پيامش به ديگران برسد. لحظه‌هايي‌كه به نظر من قيمتي‌ترين فرصت‌هاي سازنده آثارهنري است. اين لحظه‌هاكه در تقاطع عوامل گوناگون حركت تاريخ شكل مي‌گيرد، در ذهن هر هنرمندي كه در معرضش باشد، جرقه‌هايي ايجاد مي‌كندكه مي‌تواند به توليد آثار ماندگار منجر شود .
اما خود اين لحظه‌ها و فرصت‌ها كه نمونه‌اي از آن را در بالا يادآوري‌كردم. ناب‌ترينش از رنج و خون انسان برمي‌خيزد به ويژه ازكشاكش‌ ميان انسان به پاخواسته با هيولاي تيره روزي و اجبار. ايده‌اي‌كه از اين كشاكش‌ها برخاسته باشد (ونه از بازي‌هاي ذهني يا براي عرضه به بازار) وسپس در يك اثر هنري بالغ شود و مايه انگيزش خود را در عاطفه‌ها واحساس‌ها بازنمايي كند، همان اثري است كه بردل‌ها مي‌نشيند وماندگاراست.
واضح است يك شاعر يا آهنگساز يا هر هنرمندي چنانچه درازاي كار و زحمت و زمان صرف شده ازحيات خود پول يا مابه‌ازاء مادي متناسب دريافت كند، به حق عادلانه خود دست يافته است. حال مي‌خواهم جنبه ديگري از واقعيت را پيش بكشم‌كه خلق يك اثر از نوشتن يك مقاله و رمان تا خلق يك آهنگ و سرودن يك شعر، ساختن يك طنز يا توليد يك فيلم، تنها حاصل‌كار هنرمند نيست. بلكه بسيار بيشتر از آن محصول كار و رنج و شكنج يك ملت اسير و فرزندان مبارز اوست كه فرصت، انگيزه، شور و حياتي‌ترين عناصر يك اثر هنري را متولدكرده‌اند.
اين مثال‌ها و بي‌شمار نمونه‌هاي ديگر در جريان توليد يك قطعه موسيقي يا فيلم در تاريخ مقاومت ما و درتاريخ خلق آثار هنري هر ملتي گواهي مي‌كند كه هركدام از اين ساخته‌ها و اثرها چكيده جان‌هاي انبوه انسان‌هاست. در نتيجه نمي‌تواند انحصاري يك فرد باشد. هنرمند فرا انسان نيست، انسان است و هرچه را كه توليد كرده و آن چه را كه از آن خود تلقي مي‌كند، از بي‌كرانه‌هاي موهوم به دست نياورده است، بلكه از روابطش با انسان‌هاي ديگر و با بهره‌وري ازحاصل رنج‌هاي آن‌ها كسب كرده است .
اين‌ها البته حقايق روشني است و شايد بسياري، درنظر با آن موافق باشند، اما در عمل هميشه و براي همه بدون استثنا اين تهديد وجود داردكه يك اثرهنري را ملك طلق خود ببينند. به اين توهم دچارشوندكه آفريدگار مطلق‌آن هستند. در نتيجه ازجمع وجامعه‌اي كه چشمه‌سارتوانمندي‌ها وفرصت‌هاي خلاقانه است خود را منفصل‌كنند. اين همان نگاه و رويكرد استثماري به حاصل رنج‌هاي همنوعان و هم رزمان است .
از ياد نبرده‌ايم و هرگز نبايد از ياد ببريم كه از روز30 خرداد سال1360 كه در برابر خميني به پا خاستيم تا امروز بيش از 100 هزار نفر از بهترين ياران ما جان‌هاي خود را فدا كرده ديگر در كنار ما نيستند. 30 هزار زنداني سياسي مجاهد و مبارز به خاطرسرموضع بودن و وفاداري به پيمان‌هايشان با مردم ايران سردار رفتند. دراين صف بي‌انتها بي‌ترديد هزاران هزار بوده‌اندكه از هر يك ازما بسيارمستعدتر، تواناتر، غني‌تر و خوش ذوق‌تر بوده‌اند. اگرآن‌ها زنده بودند،كار و مسئوليت كنوني هر يك از ما را به مراتب بهتر و موثر انجام مي‌دادند. پس چگونه مجازيم‌آن‌ها و حاصل حياتشان را كه پشتوانه و جان و روح كارهاي ماست، ناديده بگيريم خوشبختانه مجاهدين به ويژه در پرتو ارزش‌هاي برخاسته از انقلاب دروني خود، چنين رويكردي را مذموم دانسته قويا با آن مبارزه مي‌كنند. خودنمايي به خاطرتوليد اين يا آن اثر، ريختن حاصل هركاري به جيب خود، امتيازخواهي يا ويژه‌كردن خود ولو به خاطر انجام بهترين كارها و بالاترين خدمات و... همه و همه خلاف راه و رسمي است كه بر صدق و فدا متكي است. ما آموخته‌ايم‌ كه با هر نگاه و احساس و رويكرد بهره‌كشانه در افتيم و چيزي را از آن خود ندانيم. چنان كه گوته گفته است :
ما خانه خود را بر روي هيچ بناكرده‌ايم . از اين رو تمام جهان از آن ماست .
بله یک انقلابی و یک مبارز دارای آرمان که تصمیم گرفته خود را وقف مبارزه و آزادی خلق تحت ستم اش کند بدون چشمداشت و اسم و رسمی - خوب می داند دقیقا همین رویکرد خود علم مبارزه و عین مبارزه است.
از قضا روی چنین مبارزانی می توان پا سفت کرد و در فردای انقلاب مطمئن بود که به خلق شان خیانت نمی کنند نقطه امید مردم محرومشان خواهند بود که بتوانند به آنها اتکا نموده و دردها و رنجهایشان را التیام بخشند.
شنوندگان عزیز رادیو مجاهد قسمت چهارم از برنامه سمفونی مقاومت که اثری است از مجاهد صدیق سید محمد سیدی کاشانی رو شنیدید.
در پایان به آگاهی تان میرسانیم - شما میتوانید نظرات خودتان را درباره این برنامه به ایمیل رادیو مجاهد radio@mojahedin.org
ارسال کنید- نظرات و پیشنهادات شما مورد استقبال رادیو مجاهد جهت ارتقا کارش خواهد بود.
Information
Author Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Website -
Tags

Looks like you don't have any active episode

Browse Spreaker Catalogue to discover great new content

Current

Looks like you don't have any episodes in your queue

Browse Spreaker Catalogue to discover great new content

Next Up

Episode Cover Episode Cover

It's so quiet here...

Time to discover new episodes!

Discover
Your Library
Search