Settings
Light Theme
Dark Theme

تبیین جهان- شماره ۴۴

تبیین جهان- شماره ۴۴
Jun 16, 2020 · 28m 53s
جامعه شناسي
چند سطر از كتاب زمينه جامعه شناسي را ميخوانم تا مشخص شود آنهايي ، تاثير فلسفه هاي متضادشان در آزمايشات علمي، مشخص كه در مثالهاي قبلي نبود؛ اكنون در مسائل اجتماعي، چگونه مشخص ميشود.
گفتيم كه يك عده معتقد بودند كه »بودن«، يعني در چشم من بودن، يعني ً مثلا توي دهن من بودن. در فلسفه پراگماتيسم، بودن، يعني مفيد بودن، يك چيزي تا آن جا هست و حقيقت دارد كه مفيد هست، منفعت دارد. از همان كتاب ادامه مي دهيم:
»بيشتر جامعه شناسان آمريكايي باور دارند كه مي توانند ً مستقيما به وسيله حواس خود با “اعيان خارجي” رو به رو شوند (هر چه در حس بيايد) و بدون مداخله زمينه ذهني خود (بدون جمع بندي، بدون تبيين و)...، آنها را دريابند. از اين رو روشها و فنوني براي مشاهده مستقيم و ثبت و ضبط مشاهدات خود، ترتيب ميدهند، و از هرگونه تبيين يا تفسير، روي مي گردانند، غافل از آنكه هيچ واقعيتي بدون مداخله ذهن و تبيين و تفسير آن، معني دار و قابل ادراك نميشود، (بدون اينكه بنشينيم تبيين كنيم كه چرا طرف، اين پشت قدم ميزند كه قابل فهم نخواهد بود. و ذهني خود، جهان را بنگرد و بشناسد. غفلت اينان از جنبه ذهني علم، همينطور در مورد جهان) و هيچكس نيست كه بدون وساطت دنياي سبب ميشود كه معتقدات نسنجيده و تعصبات ديرين خود را به جاي نظريه يا فلسفه يي سنجيده، مبناي داوري قرار دهند و محسوسات خود را در پرتو آنها تبيين و تفسير كنند و به خطا افتند«.....
روانشناسي
هنوز دنبال اين هستيم كه ببينيم در علوم اجتماعي، نداشتن فلسفه درست، به چه صورت اثر ميگذارد و چطور پشت اين قضاياي علمي، فلسفه خوابيده است. نمونه بعدي، مربوط به روانشناسي است. ابژكتيويسم، عينگرايي محض، برونگرايي، فقط روي مشاهدات و ملموسات تكيه كردن، از تبيين و جمعبندي و... طفره رفتن (چون با منافع متضاد است)، روانشناسي را به مكتبي ميكشاند كه ميگويند؛ كه ّمتكي به ديدگاه پراگماتيستي است . بدان رفتارگرايي اجازه بدهيد ازكمي قبل تربررسي كنيم. روش برخورد ايده آليستي قديم، پديده ها و حالات رواني را مبتني بردرون نگري محض ـ يعني هرچه دردرون هست، مستقل از بيرون ـ بررسي ميكرد. به قانونمندي هاي روان انسان، به عينيات روان انسان، به قول فيزيولوژيستها: به مباني فيزيولوژيكي كاركردهاي رواني و ذهني، يعني به اندام ذهن، مغز و همان سيستمهاي انطباقي ـ كه صحبتش را كرديم ـ توجهي نداشت. بنابراين، مسائل را بسيار اسرارگونه و مبهم تفسير ميكرد. مثلا اگر از يكي از صاحبان اين طرز تفكر ايده آليستي ميپرسيديم كه چطور ميشود كه بسته به نرمي يا زبري يا كيفيات مختلف هر شيء كه در داخل دهان ما قرار ميگيرد يك نوع بزاق با فرمول متفاوت ترشح ميشود، بزاق ويژة همان چيزي كه در دهان گذاشتيم، (براي يك دانه ماسه همان بزاقي را ترشح نميكند كه ً مثلا براي يك تكه گوشت ترشح ميكند). ممكن بود بگويد خوب، خدا خواسته است. خوب، البته خدا خواسته، ولي قانونمنديش چيست؟ هر جوابي ميداد، جز اينكه سراغ پايگاه و مبناي عيني و مادي اين قضيه برود....
پس با مجموعة آنچه گفتيم و خوانديم، ميتوان نتيجه گرفت كه از يك طرف، شناخت هاي علمي، لزومًا بر يك ديدگاه فلسفي استوار هستند. از طرف ديگر، اين ديدگاه خودش ـ ولو به طور ناخودآگاه ـ روي قلمرو شناختهاي علمي ما اثر ميگذارد، يا آن را محدود ميكند يا گسترده نموده و يا دست و پايش را باز ميكند. اگر درست باشد، ميدانش باز ميشود و پرواز ميكند و در غير اينصورت، دست و پايش را ميبندد. پس، بايستي آرزو كنيم كه ديدگاه فلسفي هرچه واقع بينانه تري داشته باشيم تا هيچ واقعيتي از نظرمان پنهان نماند...
Information
Author Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Website -
Tags

Looks like you don't have any active episode

Browse Spreaker Catalogue to discover great new content

Current

Looks like you don't have any episodes in your queue

Browse Spreaker Catalogue to discover great new content

Next Up

Episode Cover Episode Cover

It's so quiet here...

Time to discover new episodes!

Discover
Your Library
Search