Settings
Light Theme
Dark Theme

Emshab_Yaldast

Emshab_Yaldast
Dec 14, 2018 · 14m 4s
نام اثر:
#امشب_یلداست
نویسندگان:
#بهزاد_صادقیان
#سودابه_مهیجی
#مطهره_پیوسته
#سهیلا_بهشتی

گویندگان به ترتیب اجرا:
#مهناز_وهاب
#آیلا_گونش
#شادن_کچویی
#ترانه_پرتو
#نسرین_تدین
#شهرزاد_کمالی
#فرهود_فیروزه_یی
#بتول_عباسی
#زینب_کریمی
#فاطیما_اصانلو
#لیلا_عباسی

تنظیم:
#آرتا_رحیمی

ارائه شده در کانال:
#آرتا_تی_وی

چه پاییزی، چه احساسی، چجوری میتپه قلبم
زمستون میرسه از راه و من عاشق تر از قبلم
انار و سیب و احساسم نماز و آیه الکرسی
چه بی اندازه خوشحالم که تو حالم رو میپرسی
هوای گرم این خونه هوای سرد دستام و
نگاه تو، خیال من همون حسی که میخوام و
الا یا ایها الساقی بیا همپای من با من
کتاب حافظ و قرآن بیا دیوونه شو تا من
امشب...
چه طولانی، ولی عاشقانه و پرنور است.
شب روشن پر امیدی است
که باید در ازدحام نگاه های مهربان بنشینیم و
لبخند را به خوبی بدانیم.
بنشینیم نفس هامان را با هم یک دل کنیم
و خاطرات سرشار را
از میان سینه هامان بیرون بریزیم تا خانه ها روشن شود.
شمع ها را امشب کنار شب نشینی سرور،
با شعله ی نوازش دل برافروزیم.
سفره ها را از مائده ی دعای خیر پر کنیم و
در جیب های یکدیگر نقل و نبات مهر بریزیم.
سر بلند کنیم به سمت ستاره ها
بوسه برای آسمان برکت خیز زندگی بفرستیم و
آواز زمستانه ای برای آغاز فصل تازه بخوانیم
آوازی به رنگ و رونق حیات راستین.
لبخند بزنیم.
شب همچنان ادامه دارد...
شب یلدا ز راه آمد دوباره
بگیر ای دوست! از غمها کناره
شب شادی و شور و مهربانی ست
زمان همدلی و همزبانی ست
چنین با شور و نغمه، شعر و دستان
خرامان می رسد از ره زمستان
خورشیدِ فردا کمی در تأخیر است؛
که امشب را در طولانی ترین لحظات باهم بودن
پر از رمز و راز عاشقانه حیات کنیم؛
پر از نیایش خویشاوندی و هم‎دلی.
یاد کنیم از پرواز های گذشته
از سفرهای تعالی
معجزات مکرر عمر...
یاد کنیم از روزگار همیشه در شتاب،
زندگانی پر رمز و راز.
یکدیگر را فراخوانیم به سمت یک رنگی
به سمت عشق؛
که عمر نمی ایستد؛
که لحظه، گریزان است و
با هم بودن غنیمتی است فَرّار...
شب یلدا شب فَرّ و کیان است
نشان ازسنت ایرانیان است
شب یلدا و وصف بی مثالش
خداوندا مخواه، هرگز زوالش
شب یلدا فراتر از همه شب
نبینم هیچ کس افتاده در تب
شب یلدا زحُزن و غم مُبرّاست
بساط شادمانی ها مهیاست
شب یلدا بلند است و یگانه
نمی گیرد دلم هرگز بهانه
از یلدا بپرس راز شب زنده داری عاشقان را.
از یلدا بپرس که چگونه ستارگان بلندبخت،
از آغاز زمین بی وقفه در شب ها سوسو زده و
چراغ راه زندگی بوده اند.
بپرس که امید به دیدار صبح و ظفر چه اصالتی دارد؟
پیروزی نور بر تاریکی را چه حکمتی است؟
چیرگی امید بر نومیدی و ظلمت چه حقیقتی است؟
یلدا می داند که انهدام سلطه ی تاریکی چگونه است.
شاهد همیشگی زمستان است یلدا
که مژده ی دوباره رسیدن بهار را
در طویل ترین و چراغانی ترین شب زمین ندا می دهد.
فرصت بخواهیم از عشق
از هستی
از خالق
فرصت بخواهیم که در تک تک آینه های زمین
تجربه های عزیز را ببینیم
که تک تک شب های عمر را
در لباس خوش بختی به صبح برسانیم
که کوکب های اشاره گر شب های جهان را قدر بدانیم و
هر آنچه طلوع سپیده را تقدیس کنیم.
فرصتی بخواهیم که باشیم و صلح در ما باشد
خورشید بی وقفه در ما باشد و تبرّک نصیب دست های ما باشد.
شب هنوز ادامه دارد...
یلدای چشم های تو برفی ترین شب است
یلدای چشم های تو طوفان می آورد
امشب تمام وسوسه ها در نگاه توست
ابلیس هم به دین تو ایمان می آورد!
یلدا چگونه این همه قدّت بلند شد؟
طفل حقیر نازک مرداد ماه من!
امشب برات کیک گرفتیم و چند شمع
کادو برات آمده یک شال و پیرهن
امشب یلداست...
شبی که پاییز، درهر ثانیه از تو رد می شود و می گذرد.
برگ های رقصان پاییز از دور نظاره گر چشمانت هستند
و آرام می نگرند تا ببینند چگونه برای‎شان دست تکان می دهی.
خیلی تلاش نکن!
پلک پاییز سنگین شده و دارد در خواب زمستانی فرو می‎رود.
می بینی؟!
تنها همین چند دقیقه ی ناقابل...
می تواند از یک شب عادی و همیشگی تو
یلدا بسازد؛
آری یلداست...
فرصتی برای تجدید صمیمانه دیدارها
وقتی کشاکش روزگار
تو را از دیدن آنان که به چشمان تو نیازمندند...
بازمی دارد.
یلدای بلند سال، بهانه خوبی برای نگاهی کوتاه به لحظه هاست؛
لحظه هایی که در چشم به هم زدنی می گذرد و این گذشتن
بهترین پیامی ست که قدر لحظاتِ با هم بودن را بدانیم.
یلدا... شبِ از بین بردن کدورت ها و استواری هم دلی هاست...
یلداست...
شبی که پاییز، درهر ثانیه از تو رد می شود و می گذرد؛
سرخی انار و لبخند پسته و شیرینی هندوانه.
شب فال و شب حافظ و شب شعر های شیرین باهم بودن
شب عشق وشب آزادی و رهایی
همه ی لحظه های پایانی پاییزت،
پُر از خش خش آرزوهای قشنگ.
آری یلداست...
جشن خانواده ها وشب مهربانی ها و لبخندهاست
روایت همدلی مردمانی ست که در غم و شادی ها
همواره یاور دل های یکدگرند.
شب گفتگو و مَثَل ها
شب فردوسی و حافظ
یلدای مهربان، آمدن تو همانند رسیدن بهار
دوست داشتنی است؛
وقتی که با آمدنت، صفا را به خانه می کشانی.
آری یلداست...
بگذاریم هر چه تاریکی ست
هرچه سرما و خستگی ست
تا سحر از وجودمان رخت بربندد.
امشب بیداری را پاس بداریم
که تا فردایی روشن راهی دراز باقی است.
عمرت یلدای بی پایان
دلت دریای تابستان
نبینی غم‎های زمستان
و ای کاش روزگارت همیشه بهاران باشد!
بلندترین شب سال هم خورشید را ملاقات خواهد کرد
و این یعنی...
بوسه گرم خداوند بر صورت زندگی وقتی همه چیز
یخ می زند.
بیدار بمانیم که تا رسیدن نور تمام تاریکی‎های خود را
از پنجره بیرون اندازیم.
به استقبال سپیده ی فردا
نام های یکدیگر را در شب نشینی شعف با مهر صدا بزنیم.
یلدا یعنی...
بهانه ای برای در کنار هم شاد بودن
و زندگی یعنی...
همین بهانه های کوچک گذرا...
یادمان باشد
با آمدن زمستان
اجاق خاطره ها را روشن بگذاریم
تا دچار سردی فاصله ها
نشویم...
Comments
Arta Rahimi

Arta Rahimi

5 years ago

متشکرم. درود بر شما
hamid mohsen

hamid mohsen

5 years ago

خیلی عالی بود از همه شما متشکر و درود بر شما
Information
Author Arta Rahimi
Website -
Tags

Looks like you don't have any active episode

Browse Spreaker Catalogue to discover great new content

Current

Looks like you don't have any episodes in your queue

Browse Spreaker Catalogue to discover great new content

Next Up

Episode Cover Episode Cover

It's so quiet here...

Time to discover new episodes!

Discover
Your Library
Search