Settings
Light Theme
Dark Theme

آفتابکاران_قسمت چهارم

آفتابکاران_قسمت چهارم
Nov 6, 2019 · 22m 53s
پاسداری دريچه را باز كرد و اسامي بازجويي را خواند.
مطمئن بودم امروز هم من نيست، اما برخلاف تصورم بازجو مرا صدا كرد.
محمدرضا لاچين پور گفت: فكر مي كني كسي دستگير شده؟
گفتم: هيچي ندارند، ورم پاهایم کم شده نگران شدند.
در دادسرا، مقابل اسم من گفت: “شعبة۴ “
به محض نشستن، بوي مشمئزكنندة یک پاسدار به مشامم خورد.
بدون هيچ سؤال و جوابي من را به تخت بستند.
تصميم داشتم ضربات كابل را شمارش كنم، كه تا ضربة چندم هوشیار هستم.
اما با دومين ضربه از اين تصميم منصرف شدم.
امكان شمارش نبود، ذهنم درگير شوكهاي عصبي بود.
با صدای بلند گفتم: واسه چي ميزنين ؟ آخه چي ميخواهید از جانم...
بعد از مدتي بازجو نفس زنان گفت:
بلند شو چارت تشكيلاتي مدرسه رو بكش، تا بگویم چي ميخواهم.
... چرا گفتي سازمان را نمي شناسي؟ اين داستانها چي بود نوشتي؟
هنوز نمي دانستم چه اطلاعاتي دارند.
پاسدار مكثي كرد و ادامه داد:
حميد سليماني كجاست؟
فريد شاهين، ابوالفضل سبزواري، رضا(س)، رضا(ح ) و…كجا هستند؟
چند نفرشان را مي شناسم و لي آدرس خانه آنها را ندارم.
پاسدار ديد باز هم خودم را به كوچةعلي چپ مي زنم، با عصبانيت ضربه يي به سرم زد و پرسيد:
منافق، تا ديروز هيچكس را نمي شناختي؟
چرا نگفتي در مدرسه فعال بودي؟
Information
Author Radio Mojahed - رادیو مجاهد
Website -
Tags

Looks like you don't have any active episode

Browse Spreaker Catalogue to discover great new content

Current

Looks like you don't have any episodes in your queue

Browse Spreaker Catalogue to discover great new content

Next Up

Episode Cover Episode Cover

It's so quiet here...

Time to discover new episodes!

Discover
Your Library
Search